قدرت نظامی ایران
سخنرانی نوروزی امسال آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی حاوی مضامین و محتوای مهمی در جزییات است، با این حال روح کلی آن را شاید بتوان "تاکید بر عدالت و کارآمدی به عنوان مهمترین نیاز جامعه ایران" دانست. ضرورتی که اگرچه امسال با نام و عنوان «تولید، پشتیبانیها و مانعزداییها» دنبال میشود امّا مقصد و مقصود نهایی آن دستیابی به آرمان «ایران قوی» است.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در آیین یاد روز حافظ با بیان اینکه باید فضایی را فراهم کنیم که اهالی فرهنگ و هنر بر صدر بنشینند و در راس باشند، گفت: آیتالله رئیسی با فهم عمیق از علائق مردم این مرز و بوم شعار «ایران قوی» را مطرح کردند که ایران قوی با همنشینی متوازن اقتصاد و سیاست و صدرنشینی فرهنگ به وجود میآید.
رئیس جمهور با بیان اینکه برنامههای دولت سیزدهم برای ساختن ایران قوی نیازمند حرکت قوی در تولید علم است، تصریح کرد: قدرت فقط در ساخت موشک نیست، اگر چه پیشرفت در این عرصه نیز مایه افتخار است، اما باید در عرصههای دیگر علمی و فناوری نیز پیشرفت کنیم تا کشور در جنبههای مختلف قدرتمند شود.
«ملّت عزیز ایران باید همّتشان این باشد که قوی بشوند.» این گزارهی مطرح شده از سوی رهبر انقلاب اسلامی در خطبههای نماز جمعه ۲۷ دی ماه ۱۳۹۸ نوعی جمعبندی کلانِ ناظر به وظایف عموم مردم و مسئولین از سوی ایشان بود: «باید ملّت ایران و مسئولین کشور تلاششان برای قوی شدن کشور و قوی شدن ملّت باشد، با اتّحاد، با حضور، با صبر و استقامت و با کار سخت و پرهیز از تنبلی؛ این اگر [محقّق] شد، به توفیق الهی، به فضل الهی، ملّت ایران در آیندهی نه چندان دوری آنچنان خواهد شد که دشمنان حتّی جرئت تهدید هم پیدا نکنند.»
از نگاه حضرت آیتالله خامنهای راه پیشرفت، دستیابی به عزّت و ایستادگی موثر مقابل دشمنیها و توطئهها، ارتقایِ «اقتدار و قدرت ملّی» است. قدرت ملّی نیز شامل مولفهها و عناصر مادی و معنوی بهصورت توأمان است.
پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR به مناسبت سال جهش تولید در متن زیر براساس سخنان رهبر انقلاب اسلامی چند محور اصلیِ قدرتمند شدن کشور و ارتقای اقتدار ملّی را بررسی و تبیین کرده است. در این متن، نگاه حضرت آیتالله خامنهای نسبت به این موضوع در چهار محور ۱- اهمیت و ضرورت قدرت ملی، ۲- معنا، عناصر و مولفههای قدرت ملی، ۳- چگونگی و الزاماتِ ارتقای قدرت ملی، ۴- نتایج و ثمرات ارتقایِ قدرت ملی، بازخوانی شده است. ۱- اهمیت و ضرورت قدرت ملی
حیات یک ملّت وابسته به تقویت مؤلّفههای قدرت است
اساساً حیات یک ملّت و بالندگی یک ملّت، وابسته به این است که مؤلّفههای قدرت و عناصر قدرت را در خود تقویت کند و آنها را در جای لازم و بهنگام، مورد بهرهبرداری و استفاده قرار بدهد. ۱۳۹۷/۰۴/۰۹ برای رسیدن به آرمانها باید ساخت قدرت ملی را مستحکم کنیم
در پیشرفت به سمت هدفهای آرمانی، باید ساخت درونی قدرت را استحکام بخشید؛ اساس کار این است. ما اگر میخواهیم این راه را ادامه دهیم و به این سمت حرکت کنیم و این هدفها را دنبال کنیم و چشم به این آرمانها بدوزیم و پیش برویم و در مقابل این معارضهها ایستادگی کنیم و صبر و توکل را به کار بگیریم، باید ساخت قدرت ملی را در درون کشور تقویت کنیم و استحکام ببخشیم. ۱۳۹۲/۰۴/۳۰ منطقِ «قوی شدن» از قرآن گرفته شده است
کشور بایستی قوی بشود؛ قوی شدن کشور جزو هدفهای ما است. این هم از خطوطِ اصلیِ نسخهی بعثت است؛ این هم از بعثت گرفته شده؛ این هم از قرآن گرفته شده. قرآن میفرماید که «وَ اَعِدّوا لَهُم مَااستَطَعتُم مِن قُوَّة»؛ هر چه میتوانید قوّت را زیاد کنید. ۱۳۹۹/۰۱/۰۳ دشمن با اقتدار جمهوری اسلامی مخالف است
دشمن، با اقتدار جمهوری اسلامی مخالف است؛ هرچه عنصر و مایهی قدرت در جمهوری اسلامی است، دشمن با آن مخالف است. ما باید علیرغم دشمن، سعی کنیم عناصر قدرت را در داخل جمهوری اسلامی افزایش بدهیم. ۱۳۹۶/۰۷/۲۶ تلاش دشمن در جنگ نرم، تهی شدن نظام از عناصر قدرت است
در یک کلمه: تلاش در این جنگ نرم، زمینهسازی برای تهی شدن نظام از عناصر قدرت است؛ میخواهند کاری کنند که نظام اسلامی از عناصری که در درون او است و مایهی اقتدار او است، تهی بشود و خالی بشود. وقتی ضعیف شد، وقتی عناصر قدرت در او نبود، وقتی اقتدار نبود، دیگر از بین بردنش و کشاندنش به این سَمت و به آن سَمت، کار مشکلی برای ابرقدرتها نخواهد بود؛ میخواهند او را وادار کنند به تبعیّت. ۱۳۹۵/۰۳/۰۶ دشمن میخواهد از نقاط قوّتمان صرفنظر کنیم تا بر ما مسلّط شود
هدف دشمن معلوم است؛ دشمن درصدد آن است که ما از نقاط قوّت خودمان صرفنظر کنیم، از عناصر اقتدار ملّی خودمان دست برداریم تا راحتتر بتواند بر کشور ما، بر ملّت ما، بر سرنوشت ما و آیندهی ما مسلّط بشود؛ یکچنین فکری را آنها کردهاند. ۱۳۹۷/۰۳/۱۴ اگر قوی نباشیم به ما زور میگویند
اگر ملّتی قوی نباشد و ضعیف باشد، زور خواهد شنفت، به او زور میگویند؛ اگر ملّتی قوی نباشد، باجگیران عالَم از او باج میگیرند، از او باج میخواهند؛ اگر بتوانند به او اهانت میکنند؛ اگر بتوانند زیر پا او را لگد میکنند. طبیعت دنیایی که با افکار مادّی اداره میشود، همین است؛ هر که احساس قدرت بکند، نسبت به کسانی که در آنها احساس ضعف میکند، زورگویی خواهد کرد؛ چه نسبت به فرد، چه نسبت به ملّت... اگر یک ملّتی به خود نیاید، خود را قوی نکند، دیگران به او زور میگویند. بعضی ملّتها هستند که تا قوی شدن، فاصلهی زیادی دارند؛ امیدی وجود ندارد که بخواهند در خود آن نیرویی را که بتوانند مقابله کنند با زورگویان و گردنکلفتهای عالم، ایجاد کنند؛ امّا ملّت ما اینجور نیست؛ ما اوّلاً استعداد قوی شدن، زیاد داریم؛ امکانات و ظرفیّتها هم زیاد داریم؛ ملّت ما به سمت اقتدار ملّی هم راه افتاده است و راه زیادی پیموده است. ۱۳۹۳/۰۱/۰۱ تکیه بر روی عناصرِ اقتدار خود، راه مقابله با دشمن است
راه مقابلهی با دشمن این است که ما بعکس و برخلاف خواستهی او، روی عناصر اقتدار خودمان تکیه کنیم. اعلام کردیم، باز هم اعلام میکنیم که امکان دفاعی و قدرت دفاعی کشور قابل مذاکره و چکوچانه نیست. بیایند چکوچانه کنند که چرا شما فلان ابزار دفاعی را دارید؟ چرا فلانجورش را دارید؟ چرا تولید میکنید؟ چرا تحقیق میکنید؟ [ما] دربارهی آن چیزهایی که اقتدار ملّی را افزایش میدهد یا تأمین میکند یا پشتیبانی میکند با دشمن هیچ چکوچانهای، هیچ معاملهای نداریم؛ ما راه اقتدار کشور را پیش میرویم. ۱۳۹۶/۰۸/۰۳ علاجِ دشمنیِ استکبار، قوی شدن است
همهی ما این را هم بدانیم که دشمنی [آمریکا، رژیم صهیونیستی و دستگاه استکبار]، موسمی و فصلی نیست؛ این دشمنی، یک دشمنی ذاتی است، دشمنی همیشگی است، هر وقت بتوانند ضربه بزنند میزنند. علاجش این است که ما خودمان را قوی کنیم؛ قوی از لحاظ نظامی، قوی از لحاظ امنیّتی، قوی از لحاظ سیاسی، قوی از لحاظ اقتصادی. از جهات مختلف خودمان را قوی کنیم که دشمن نتواند ضربه بزند؛ وَالّا دشمنی او دشمنی ذاتی است. اینکه بعضی خیال کنند که اگر چنانچه ما یک قدم عقب رفتیم، یک کمی کوتاه آمدیم، آمریکاییها دست از دشمنی برمیدارند، بسیار خطا است؛ خطای فاحشی است این فکر. ۱۳۹۸/۱۰/۱۸ ۲- معنا، عناصر و مولفههای قدرت ملی
اقتدار این است که یک ملّت از درون بجوشد
معنای اقتدار ملّی این نیست که انسان پولهای کشور را به یک کشور بیگانه بدهد و سلاحهای مدرن او را بخرد و در انبار ذخیره کند که خودش حتّی قادر نباشد بدرستی از آنها استفاده بکند؛ این حماقت است، این اقتدار نیست. اقتدار ملّی این نیست که یک کشوری از آن طرف دنیا بیاید برای حمایت از یک حکومتی و یک دولتی، در آنجا پایگاه بزند و حضور پیدا کند وخون ملّت را بمکد و هر غلطی میخواهد در آن کشور بکند برای اینکه این خاندان منحوس را مثلاً در کشور حفظ کند؛ اینها اقتدار نیست، اینها ذلّت است. اقتدار این است که یک ملّتی از درون بجوشد؛ هم علم را، هم نظامیگری را، هم سازندگی را، هم پیشرفت را، هم عزّت بینالمللی را برای خود کسب کند. اینها مؤلّفههای اقتدار ملّت ایران است؛ این را شما امروز دارید، خوبش را هم دارید، ظرف پُرش را هم دارید به توفیق الهی؛ باید از این عناصر قدرت، بجا و بهنگام استفاده بشود. ۱۳۹۷/۰۴/۰۹ قوی شدن، فقط در زمینه نظامی و امنیّتی نیست
دشمن همهی توان خودش را به کار برده برای اینکه شما را نابود کند. بعضی از مسئولینِ دولتهایی که با ما مواجهند و مقابلند، این را صریحاً امروز میگویند؛ صریح میگویند در صدد نابودی نظام جمهوری اسلامی هستند... از هر بهانهای هم استفاده میکنند. شما موشک ماهوارهبر به فضا پرتاب میکنید، ناگهان میبینید که در دنیا جنجال درست کردهاند. یک کار علمی، یک کار فنّی، یک کاری که برای یک کشور لازم و بسیار عادی و معمولی است، وقتی شما انجام میدهید، میبینید جنجال راه میاندازند؛ اینها نشانههای این است که بایستی بیشتر مراقب باشید. پاسخ این برخوردها هم کار قوی و جهادی و حسابشده است؛ پاسخ به این دشمنیها قویتر شدن است. مراد من از قویتر شدن، فقط در زمینهی نظامی و امنیّتی نیست، البتّه در آنجاها باید قوی شد، امّا در زمینهی اقتصادی باید قوی بشوید، در زمینهی فرهنگی باید قوی بشوید، در زمینهی حفظ هویّت اسلامی و انقلابی باید روزبهروز قویتر و عمیقتر بشوید؛ این پاسخِ دشمنیهای دشمن است. ۱۳۹۶/۰۵/۱۲ با گذشت زمان، عرصههای گوناگونی برای تقویت کشور به وجود میآید
قوّت در وهلهی اوّل، در نگاه اوّل، ممکن است قوّت نظامی به نظر برسد، لکن ظاهراً خیلی وسیعتر از دامنهی قوّت نظامی است. ابعاد قوّت ابعاد وسیعی است؛ ابعاد اقتصادی دارد، قوّت اقتصادی، قوّت علمی، قوّت فرهنگی، قوّت سیاسی -که زمینهسازِ قوّت سیاسی، استقلالِ سیاسی است- و قوّت تبلیغی. با گذشت زمان، عرصههای دیگری برای تقویت کشور و ملّت به وجود میآید. فرض کنید امروز حفظِ جمعیّتِ جوانِ کشور یکی از ابزارهای قوّت است... یکی از ابزارهای قدرت حفظ اکثریّت جوان در جامعه است. یا امروز قوّت در فضای مجازی حیاتی است؛ امروز فضای مجازی حاکم بر زندگی انسانها است در همهی دنیا؛ و یک عدّهای همهی کارهایشان را از طریق فضای مجازی پیش میبرند؛ قوّت در این [زمینه] حیاتی است. یا مثلاً قوّت در زمینهی بهداشت و درمان حیاتی است... «جهش تولید» هم در واقع از ابزارهای قدرت است. ۱۳۹۹/۰۱/۰۳ روحیّه انقلابیگری از مولفههای اقتدار ملی ما است
یکی از مهمترین راههای تقویت درونی، حفظ روحیّهی انقلابیگری است در مردم؛ بخصوص در جوانها. سعی دشمنان این است که جوان ما را لاابالی بار بیاورند، نسبت به انقلاب بیتفاوت بار بیاورند، روحیّهی حماسه و انقلابیگری را در او بکُشند و از بین ببرند؛ جلوی این باید ایستاد. جوان، روحیّهی انقلابیگری را باید حفظ کند. و مسئولین کشور جوانهای انقلابی را گرامی بدارند؛ اینهمه جوانهای حزباللّهی و انقلابی را برخی از گویندگان و نویسندگان نکوبند به اسم افراطی و امثال اینها. جوان انقلابی را باید گرامی داشت، باید به روحیّهی انقلابیگری تشویق کرد؛ این روحیّه است که کشور را حفظ میکند، از کشور دفاع میکند؛ این روحیّه است که در هنگام خطر به داد کشور میرسد. ۱۳۹۴/۰۶/۱۸ ایمان، معرفت دینی، پیشرفت اقتصادی و حفظ عزّت ملّی عناصر اقتدارند
عناصر اقتدار برای کشور چه چیزهایی است؟ یکی ایمان اسلامی است، ایمان دینی است. ایمان دینی جزو مهمترین عناصر مقاومت و تحرّک این کشور است؛ مال امروز هم نیست، از ۱۳۰ سال، ۱۴۰ سال پیش به اینطرف، هر حرکتی در این کشور انجام گرفته است که اثرگذار، جریانساز و مؤثّر بوده است، عنصر ایمان دینی حرف اوّل را در آن میزده است... علاوه بر ایمان دینی، معرفت دینی [لازم] است. ایمان دینی باید با معرفت همراه باشد؛ معرفت دینی چیست؟ همین مطلبی که مرحوم مدرّس فرمود که «دیانت ما عین سیاست ما است، سیاست ما عین دیانت ما است» -و امام بزرگوار ما هم همین معنا را و همین مفهوم را، هم گفت و هم عملی کرد- این یکی از عناصر اقتدار کشور است.... یک مسئلهی دیگر، پیشرفت اقتصادی و حلّ مشکلات مردم است. یکی از اهداف آنها از این تحریمها همین است که مردم را از نظام جدا کنند؛ مردم دچار مشکلات باشند؛ بیکاری باشد، رکود باشد، مشکلات گوناگون اقتصادی باشد؛ ما همینطور حرف بزنیم، مردم هم دچار مشکلات [باشند]. تحریم میکنند برای اینکه این کارها اتّفاق بیفتد و تحریم را هم که بظاهر برمیدارند، جوری برمیدارند که این مشکلات برطرف نشود. ما باید در مقابل چه کار کنیم؟ پادزهر ما این است که ما کاری کنیم که اقتصاد، اقتصاد قوی، مقاوم و پایدار [بشود]، یعنی همان «اقتصاد مقاومتی» که بارها گفتهایم و گفتهایم و گفتهایم. این هم از عوامل اقتدار کشور است.... حفظ عزّت ملّی در مذاکرات بینالمللی، در رفتوآمدها، زیر بار زور نرفتن، عزّت ملّی را حفظ کردن، یکی از عوامل اقتدار کشور است. ۱۳۹۵/۱۰/۱۹ ثبات سیاسی، وحدت ملّی و پایبندی به اصولِ انقلاب، عناصر قدرت هستند
عناصر قدرت ما چیست؟ استقرار و ثبات سیاسی است، امنیّت اجتماعی است، وحدت ملّی است، پایبندی به اصول و مبانی انقلاب است، حرکت پیشرفتِ رو به توسعهی علمی است، توسعه و تعمیق فرهنگ انقلابی و اسلامی است؛ اینها عناصر قدرت ما است؛ [دشمنان] با اینها مخالفند. البتّه با پیشرفت نظامی ما هم مخالفند، با موشک ما هم مخالفند، با حضور ما در منطقه هم مخالفند؛ چون اینها هم جزو عوامل قدرت و عناصر قدرت ما است. ۱۳۹۷/۰۷/۱۲ علم، شخصیّت ملّی و هویّت انقلابی، قدرتساز هستند
کشور را باید قدرتمند کنید. قدرت فقط به سلاح نیست؛ مهمترین ابزار قدرت و مهمترین عنصر قدرتساز، علم و شخصیّت ملّی است. شخصیّت افراد، ایستادگی، هویّت، هویّت انقلابی؛ اینها است که قدرت میسازد. ایمان، به ملّت ما قدرت داد، انقلاب، به ملّت ما قدرت داد. وقتی قدرت داشته باشید و دشمن ببیند قدرت شما را، ناچار عقبنشینی خواهد کرد؛ وقتی ما در مقابل دشمن از نشان دادن و عرضه کردن مبانی و عناصر قدرت خودمان اجتناب کنیم، پرهیز کنیم، بترسیم، ملاحظه کنیم، دشمن پُررو میشود. ۱۳۹۵/۰۲/۱۳ ۳- چگونگی و الزاماتِ ارتقای قدرت ملی
با فعالسازی همه ظرفیتهای کشور میتوان قوی شد
کشور را باید قوی کنیم. تقویت کشور متوقف است بر استفادهی از همهی ظرفیتها و تواناییهایی که ما در داخل کشور و در بیرون کشور داریم. توجه بکنیم که ظرفیتهای ما و تواناییهای ما، فقط آن چیزهایی نیست که ما در داخل داریم؛ ما در بیرون کشور هم ظرفیتهای مهمی داریم؛ طرفدارانی داریم، عمق راهبردی داریم؛ در منطقه، در کشور؛ بعضی بهخاطر اسلام، بعضی بهخاطر زبان، بعضی بهخاطر مذهب شیعه؛ اینها عمق راهبردی کشور هستند؛ اینها جزو تواناییهای ما هستند؛ از همهی این تواناییها باید استفاده کنیم. فقط هم در منطقه نیست، ما در آمریکای لاتین عمق راهبردی داریم، در قسمتهای مهمی از آسیا عمق راهبردی داریم، امکاناتِ استفاده داریم؛ از اینها بایستی استفاده کنیم، اینها کشور را قوی خواهد کرد. ۱۳۹۳/۰۶/۱۳ با امید، کار و بستن رخنهها میتوان قوی شد
عناصر قوّت چیست؟ چگونه میشود فهمید و قبول کرد که ما قوی هستیم؟ روحیّه، امید، کار و تلاش، شناخت رخنههای اقتصادی، رخنههای فرهنگی، رخنههای امنیّتی - اینها را بشناسید و این رخنهها را ببندید - همافزایی دستگاههای مسئول - به هم کمک کنند دستگاهها - همافزایی دستگاههای مسئول با مردم؛ اینها عناصر قوّت است. ۱۳۹۳/۴/۱۶ اقتصاد قوی و پیشروی در علم، راه تقویت کشور است
قوّتی که برای کشور لازم است چهجوری تأمین میشود؛ اوّلاً از راه یک اقتصاد قوی؛ همین اقتصاد مقاومتی که سیاستهای آن ابلاغ شده است و بر روی زمین و بهصورت کار عملی و عملیّاتی و اجرائی هم باید با شدّت هرچه تمامتر و بدون فوت وقت دنبال بشود... یکی این است که اقتصاد کشور قوی بشود، جوان کشور بیکار نماند، ابتکارهای جوانها روی زمین نماند؛ این یکی از راههایش است. یک راه دیگر، توسعهی علم است؛ کاروان علم شتاب خود را از دست ندهد، در علم پیشروی کنیم، همه چیز به علم وابسته است؛ این هم یکی از راههای تقویت است. ۱۳۹۴/۶/۱۸ برای استحکام ساخت قدرت ملی، عزم راسخ مردم و مسئولان لازم است
عناصر این استحکام [ساخت قدرت ملی] برخی عناصر همیشگی است، برخی هم عناصر فصلی است. آنچه که جزو عناصر همیشگی است، عزم راسخ است؛ مسئولان کشور باید تصمیمشان را در مواجههی با مشکلات حفظ کنند، عزم راسخ خودشان را محفوظ بدارند، دچار تزلزل نشوند. به سمت آرمانها حرکت کردن، این عزم راسخ را نیاز دارد. اینجور نباشد که با مشاهدهی اخم دشمن، ترشروئی دشمن، حرکت معارضهی دشمن با شکلهای مختلفش - تبلیغاتیاش، سیاسیاش، اقتصادیاش و امثال اینها - متزلزل شوند. هم عزم راسخ مسئولین لازم است، هم عزم راسخ مردم لازم است.... اما آنچه که فصلی است - آنچه که در حال حاضر برای کشور اولویت دارد - به نظر من مسئلهی اقتصاد و مسئلهی علم است. ۱۳۹۲/۴/۳۰ برای قوی شدن نیاز به اتّحاد و انسجام ملّی داریم
[پیشرفت و اقتدار ملی و رفاه عمومی] بدون اتّحاد ملّی هم به دست نمیآید؛ بدون پیوند عمومی ملّت با نظام هم این خواستهها به دست نمیآید؛ بدون فرهنگ انقلابی هم به دست نمیآید؛ بدون مسئولان شجاع و فعّال و پُرکار هم این خواستهها تأمین نخواهد شد. همهی اینها را لازم داریم و باید تأمین کنیم و میتوانیم تأمین کنیم. ۱۳۹۶/۰۱/۰۱
جهش علمی نباید متوقّف شود
ما جهش علمی را نباید بگذاریم متوقّف بشود. کشور اگر به علم بپردازد و علم را پیش ببرد، آقا خواهد شد؛ بهمعنای واقعی کلمه: اَلعِلمُ سُلطان. اگر قدرت میخواهیم، اگر عزّت میخواهیم، اگر این را میخواهیم که ما مرجع مراجعات کشورها و دولتها باشیم، نه اینکه آنها مرجع مراجعات ما باشند، باید علم را تقویت کنیم؛ و این ممکن است و این عملی است... اگر پیشرفت علمی را ما دنبال کردیم، آنوقت اقتصاد دانشپایه -که سرمایهگذاریاش اندک است [امّا] فرآورده و محصولش بسیار زیاد است- در اختیار ما قرار خواهد گرفت. ۱۳۹۴/۱۲/۲۰ با کار و تولید فرهنگی، میتوان انسانها را تقویت کرد
اگر چنانچه ما در زمینهی دفاع مقدّس، کار فرهنگی کردیم، تولید فرهنگی کردیم، این تولید، کشور را غنی خواهد کرد، نیروهای انسانی ما را غنی و قوی خواهد کرد و در مقابل توطئههای دشمنان قوی میشوند. ما برای اقتصاد هم نیرو بخواهیم باید قوی باشد، برای فرهنگ هم نیرو بخواهیم باید قوی باشد، برای مسائل مدیریّتی کشور هم نیروی خوب بخواهیم باید قوی باشد؛ این فرهنگ است که انسانها را تقویت میکند و انسانهای قوی به وجود میآورد. سرچشمهی قوّت فرهنگی، از جمله همین سرچشمهی فیّاض نیروهای دفاع مقدّس است. اگر توانستیم از این استفاده کنیم، فرهنگِ کشور قوی خواهد [شد]. ۱۳۹۵/۱۲/۱۶ همه وظیفه داریم کشور را قدرتمند کنیم
وظیفهی ما این است که ما کشور را، هم نیرومند کنیم، هم مقاوم کنیم؛ قدرت کشور را بالا ببریم و آن را مقاومسازی کنیم. قدرت کشور چهجوری بالا میرود؟ اینها حرفهایی است که باید روی آن فکر کنیم و برنامهریزی کنیم؛ این برنامهریزی به عهدهی همه است؛ به عهدهی مسئولین هست، به عهدهی سیاستمداران هست، به عهدهی حوزههای علمیّه هست، به عهدهی دانشگاهها هست، به عهدهی عناصر فعّال فرهنگی هست، به عهدهی عناصر فعّال سیاسی هست؛ باید روی اینها برنامهریزی کنند. ما باید مقاومسازی کنیم و کشور را نیرومند کنیم. ۱۳۹۵/۱۰/۱۹ هر کجا قرار گرفتهاید برای تقویت کشور تلاش کنید
توصیهی من به جوانهایمان این است؛ همه، در هر جایی که هستند، برای کشور کار کنند؛ برای تقویت کشور، برای تقویت اقتصاد کشور، برای تولید داخلی هر کسی در هر جایی که هست تلاش خودش را بکند؛ تولیدکننده یک جور، مصرفکننده یک جور، تصمیمگیرنده یک جور، قانونگذار یک جور، مجری یک جور، دولت یک جور، مجلس یک جور، قوّهی قضائیّه همینطور؛ هر کدام با بیداری و هشیاری کامل وظایفشان را انجام بدهند. ۱۳۹۷/۰۹/۲۱ ۴- نتایج و ثمرات ارتقایِ قدرت ملی
اگر در اقتصاد قوی شویم، تحریم بیاثر میشود
در اقتصاد، اگر ما قوی شدیم و قدرتمند شدیم، دیگر تحریم معنی ندارد و تحریم یک کار زائدی میشود؛ اگر ما در داخل توانستیم اقتدار اقتصادی به دست بیاوریم، آنها خودشان میآیند به دریوزگی، میآیند دنبال ارتباط اقتصادی؛ نه [فقط] تحریم نمیکنند، بلکه اگر ما تحریم کنیم، آنها میآیند میگویند تحریم نکنید؛ طبیعت کار این است. در زمینهی سیاست هم همین است، در زمینههای گوناگون هم همین است. ۱۳۹۵/۰۳/۰۶ اگر قوی شویم، عزّت پیدا میکنیم
راه درست این است که ما خودمان را در درون تقویت کنیم و استغنا پیدا کنیم. دنیا به کشوری که غنی باشد و قوی باشد احترام میگذارد؛ مجبور است احترام بگذارد. اگر کشور ایران اسلامی قوی باشد و غنی باشد، همان کسانی که امروز دارند شاخوشانه میکشند، همینها میآیند پشت دروازهی ما میایستند و منّتکشی میکنند.....تجربهی جمهوری اسلامی نشان میدهد که ما باید خودمان را تقویت کنیم، قوی کنیم؛ از لحاظ فکری قوی کنیم، از لحاظ سیاسی قوی کنیم، از لحاظ اقتصادی قوی کنیم، از لحاظ فرهنگی قوی کنیم، از لحاظ علمی قوی کنیم. وقتی قوی شدیم، طبعاً عزّت پیدا خواهیم کرد. ۱۳۹۴/۱۲/۲۰ بدون اقتصاد و تولید قوی، به اقتدار و عزّت و رفاه عمومی نمیرسیم
ما برای کشورمان و برای ملّتمان چه میخواهیم؟ ما میخواهیم ملّت و کشور به کجا برسد؟ ما برای ملّت ایران امنیّت ملّی میخواهیم، عزّت ملّی میخواهیم، سلامت عمومی میخواهیم، رفاه عمومی میخواهیم؛ پیشرفت همهجانبه میخواهیم، استقلال از قدرتهای سلطهگر جهانی میخواهیم، شکوفایی استعدادها میخواهیم، رها شدن و نجات یافتن از آسیبهای اجتماعی -مثل اعتیاد و فساد و امثال اینها- میخواهیم؛ اینها را برای کشور میخواهیم؛ اینها چیزهایی است که ما در زمینهی مسائل مادّی برای کشورمان دنبال میکنیم و میخواهیم. آن وقتی ملّت به آسایش خواهد رسید که این مواد برای او در داخل کشور تأمین بشود. خب چگونه میشود اینها را به دست آورد؟ عزّت ملّی، امنیّت ملّی، اقتدار ملّی، پیشرفت همهجانبه چهجور به دست میآید؟ من عرض میکنم بدون اینکه کشور یک اقتصاد قوی داشته باشد، اینها به دست نمیآید. نیاز ما اقتصاد قوی، تولید قوی، همراه با مدیریّت قوی است؛ نیازمان این است: یک اقتصاد قوی و مطمئن و متّکی به خود که دستمان به سمت دیگران دراز نباشد، بتوانیم انتخاب کنیم، بتوانیم حرکت کنیم، بتوانیم اقدام کنیم، بتوانیم روی قیمت نفت اثر بگذاریم، پول ملّی را ارزشمند کنیم، قدرت خرید مردم را بالا ببریم؛ بدون یک اقتصاد قویِ اینجوری، نه به یک عزّت مستمرّی خواهیم رسید، نه به یک امنیّت مستمرّی خواهیم رسید؛ این چیزها را باید تأمین کنیم. اهمّیّت اقتصاد این است. ۱۳۹۶/۰۱/۰۱ جمهوری اسلامی قویتر خواهد شد...
این را هم همه بدانند که جمهوری اسلامی قوی است؛ جمهوری اسلامی خیلی قوی است. دلیل قوّت جمهوری اسلامی این است که چهل سال است همهی دولتهای مستکبرِ خبیثِ دنیا میخواهند جمهوری اسلامی را نابود کنند و از بین ببرند و هیچ غلطی نتوانستهاند بکنند؛ دلیل اقتدار جمهوری اسلامی همین بقای جمهوری اسلامی در این چهار دهه است؛ با این فضای نامساعد، با این وضعیّت نامساعد، با این دشمنیهای بزرگ؛ جمهوری اسلامی زنده است. بنابراین، این نشاندهندهی این است که این نهال، امروز به درخت تناوری تبدیل شده است که نمیتوانند آن را از جای خودش تکان بدهند؛ این بنا، بنای بسیار رفیع و مستحکمی است و قویتر هم خواهیم شد. این را شما بدانید! جمهوری اسلامی قویتر خواهد شد. ۱۳۹۶/۱۱/۲۹
دیپلماسی ایرانی: با گذشت هفت سال از آغاز انقلاب های عربی و پانزده سال از جنگ عراق، منطقه ما هنوز نتوانسته خود را از خونریزی، قحطی، آوارگی و جنگ های نیابتی نجات دهد. امروز منطقه موسوم به خاورمیانه چندپارچه، فقیر و خشونت بار تر از هر زمانی پس از خاتمه یافتن جنگ داخلی لبنان است. برآوردی دقیق از خسارات وارده در جنگ های سوریه، عراق و یمن و هزینه های مستقیم و غیرمستقیم آن آسان نیست اما به گفته گزارش های رسمی، برآوردهای امروز ما احتمالا چیزی بیش از قله کوه یخ را نشان نمی دهد. خساراتی که فقط به زیرساخت ها در سوریه، عراق و یمن وارد شده به بیش از 257 میلیارد دلار یا بیشتر تخمین زده می شود. حجم اقتصاد سوریه به نصف مقدار خود در پیش از آغاز جنگ داخلی تنزل کرده و اقتصاد عراق نیز 28 درصد از حجم اقتصادی را دارد که در زمان سرنگونی صدام حسین از آن برخوردار بود. مطابق با استانداردهای بانک جهانی، 30 درصد از مردم یمن پیش از شعله ور شدن ناآرامی های داخلی، فقیر محسوب می شدند؛ این رقم اکنون از 80 درصد کل جمعیت فراتر می رود. با احتساب هزینه های بازسازی این سه کشور، ترمیم تدریجی محیط زیست، بازگرداندن پناهجویان، آسیب های روانی به میلیون ها نفر و خرید های تسلیحاتی هنگفت به منظور جا نماندن از رقابت های نیابتی و جنگ سرد از سوی کشورهای منطقه در یک دهه اخیر پرداخت شده، هزینه های این جنگ ها باید چندین برابر ارقام مزبور باشد. بدون تردید، ایالات متحده متهم ردیف اول در تمامی این ویرانی هاست. مداخلات برنامه ریزی نشده، جاه طلبی های کورکورانه و استراتژی های معیوب و متناقض آمریکا مهمترین دلیل آغاز جنگ عراق در 2003 تا استانداردهای مزورانه در حمایت از انقلاب های عربی بود. با این وجود، تمام کردن داستان در این نقطه ساده لوحانه است. سالهاست که ناظران از به لرزه افتادن "قرن آمریکایی" و آغاز دوران تازه ای خبر می دهند که در آن، توانایی ایالات متحده برای سامان دادن به امور بین المللی کم وکمتر می شود و درست هنگامی که کشورها باید عزم خود را برای نقش آفرینی های تاریخی در برساختن نظم های نوین بین المللی جزم کنند، کشورهای منطقه ما در حال نابود کردن منابع قدرت و ثروت خود و در یک توجیه شبه منطقی در حال رقابتی بدون برنده برای تعیین سلسله مراتب تازه هستند.
به رغم پدیداری شواهدی که حکایت از زوال قدرت و نفوذ ایالات متحده در سرآغاز قرن جدید دارد، ما نتوانسته ایم به درک تازه از نظم جایگزینی که عادلانه، پایدار و مشوق توسعه و امنیت برای تعداد بیشتری از کشورها باشد، دست پیدا کنیم. مقصر جلوه دادن دیگران در این ناکامی ساده است. ایران می تواند استدلال کند که قدرت های غربی در همدستی با اسرائیل و متحدان عرب آن بزرگترین مانع در دستیابی به صلح در این منطقه بوده اند و در مقابل همان کشورها استدلال می کنند که مداخلات ایران در امور داخلی همسایگانش بوده که سد راه رسیدن به نظم منطقه ای بهتر شده است. ما می توانیم تا سال های طولانی این مباحثه ی بیهوده را همزمان با استمرار رقابت تسلیحاتی و جنگ های نیابتی ادامه بدهیم و در شرایطی که هیچ یک از قدرت های منطقه قادر بر تسلط بر دیگران و به اطاعت واداشتن آنها نیستند، تنها نتیجه ای که باید در انتظار آن باشیم، هدر رفتن منابع ثروت کشورها، زمینه سازی برای مداخلات قدرت های بزرگ و تهی شدن این منطقه از اعتماد، همدلی و نیروی انسانی پویایی است که برای ایجاد یک محیط امن استراتژیک و منطقه ای سرزنده با یارای رقابت با سایر مناطق پیشگام در جهان، ضروری است.
تا جایی که به ایران مربوط می شود، مسبب اصلی وضعیت جاری، فقدان استراتژی روشنی است که با ویژگی های در حال دگرگونی نظام جهانی و الزامات امنیت ملی ما سازگار باشد. عمدتاً به نظر می رسد قادر نبوده ایم که ابتکار عملی فراتر از مقاومت یا نقش بر آب کردن نقشه ها و ابتکار عمل دیگران در پیش بگیریم. در پی این واکنش ناقص، بزرگترین پیروزی هایی که ایران کسب می کند، در واقع چیزی بیش از جلوگیری از به موفقیت رسیدن طرح ها و استراتژی های دیگر کشورها نیست و یا به عبارت دیگر، مقاومت نه ابزار بلکه به عالی ترین هدف در سیاست خارجی ایران تبدیل شده است. در پی چنین برداشت خطایی است که تا کنون مانع شدن از موفقیت ایالات متحده و متحدان منطقه ای اش در تغییر رژیم سوریه، تسلط بر عراق و لبنان و سرکوب حوثی ها در یمن، به تنهایی موفقیتی نهایی برای ایران شمرده شده و هرگز این پرسش به میان نیامده است که چگونه این بازداشتن ها می تواند به شکل گیری نظام منطقه ای کمک کند که در بردارنده موازنه ای با ثبات و پایدار باشد؛ امنیت بیشتری به ما ببخشد و یا اقتصاد ما را با دورنمایی روشن، رونق دهد.
بی اعتنایی ما به موازنه قدرت تاکنون با فرضیه هایی مبالغه آمیز در توانایی ایران برای چیرگی بر منطقه پیش رفته است. اگرچه ایران آشکارا یک قدرت منطقه ای است که کسی نمی تواند از آن چشم بپوشد اما با شاخص های متعارف قدرت، رقبای نیرومندی دارد که تا آینده قابل پیش بینی، قادر به کنار زدن آنها و سلطه بر سرتاسر منطقه نخواهد بود. اسرائیل با برخورداری از تسلیحات هسته ای، ترکیه با عضویت در ناتو و اقتصاد پیشرو و عربستان سعودی با ثروت نفت و توانایی بالای اتحادسازی در میان کشورهای عربی، مانع از آن هستند که جمهوری اسلامی ایران بتواند بی دردسر به قدرت شماره یک منطقه تبدیل شود؛ حتی با در نظر گرفتن شاخص درآمد سرانه (بر اساس برابری قدرت خرید) ایران (010/21دلار) در میان کشورهای فوق به ترتیب بعد از عربستان سعودی (770/54 دلار)، اسرائیل ( 060/38 دلار) و ترکیه (550/27 دلار) در رتبه چهارم قرار می گیرد. اگر ایران امروز در منزلتی بود که می توانست با پرداخت بهایی اندک، هژمونی با دوامی را هدایت کند که سرچشمه رژیم های بین المللی و مقررات میان روابط کشورهای منطقه باشد، باید بی وقفه دست به چنین اقدامی می زد و راه را برای چیرگی سایر قدرت ها که نمی دانیم آیا نیات خصمانه ای را علیه ایران در آینده دنبال خواهند کرد یا نه، مسدود می کرد. اما ایران اکنون به اندازه کافی قدرتمند نیست که بتواند بدون به خطر انداختن بخش بزرگی از منابع ثروت و حتی امنیت فیزیکی و سرزمینی خود، چنین کند؛ خوشبختانه هیچ یک از سایر کشورها نیز صاحب چنان قدرت بلامنازعی نیستند که مناطق پیرامونی ما را تحت سیطره خود درآورند. از خلال برابری نسبی در پتانسیل های قدرت ملی، مهمترین پروژه ایران در سال های آینده و همزمان با ادامه زوال قدرت و نفوذ ایالات متحده در مناطق پیرامونی ایران، ایفای نقش شریک در ساختن شکلی از ترتیبات منظم منطقه ای است که امنیت ملی ایران را در محیطی تضمین کند که:
1- هیچ کشوری قصد برتری بر دیگران یا مداخله در امور داخلی آنها با استفاده از زور را در هیچ سطحی نداشته باشد.
2- با تامین امنیت مرزها و کریدورهای تجاری و تعمیق همکاری های اقتصادی، امکان انباشت ثروت ملی را برای ایران تدارک ببیند.
3- به قوانین و رژیم های چندجانبه ای متکی باشد که دو اصل کلی فوق و وضعیت موجود در توزیع قدرت را بطور موثر و با لحاظ همه جزییات اجرایی حمایت کند.
این نظم منطقه ای بدون آمریکا و این شکل از موازنه قدرت نهادینه، در صورتی که به سیاست عملی و اعلامی ایران تبدیل شود می تواند به سایر کشورهای منطقه اطمینان دهد که تهران قصد تسلط بر آنها یا برهم زدن نظم سیاسی درون کشورهایشان را ندارد. تاکنون سوء برداشت بدبینانه ای از مقاصد پنهان ایران، موجب هراس شماری از ضعیف ترین کشورهای همسایه - که از حکومت های پوسیده و غیردموکراتیک و سیمان ملی سست رنج می برند- نسبت به ایران شده و انگیزه نیرومندی را در آنها برای مهار ایران از طریق اتحادهای نظامی و سایر روش های توطئه آمیز فراهم کرده است. آن دسته از کشورهایی که در معرض فشار مطالبات عمومی برای دموکراسی، حقوق بشر و اصلاحات اقتصادی قرار داشته اند، با بهره گیری از تهدید ایران و تعریف وضعیت جاری به منزله وضعیت اضطراری، با خرسندی این اصلاحات را به تعویق انداخته اند. آنها با این استدلال که ایران در پشت دروازه های کشورهایشان منتظر سوء استفاده از فرصت و تسلط بر تغییرات اجتماعی و سیاسی در کشورهای آنهاست، از سایر دولت ها می خواهند که فشار برای اصلاحات سیاسی و اقتصادی را متوقف کنند. بدتر اینکه، اسرائیل که سالها در آرزوی فرافکنی توجهات از خود به سویی دیگر بوده، با دمیدن بر تهدید مبالغه شده ایران، توانسته است که متحدانی مشتاق را در جهان عرب علیه ایران بیابد و رفتارهای غیرمتعارف خود را از زیر ذره بین جهانی خارج کند. منتقدان این نگاه، می توانند استدلال کنند که ایران نمی تواند به منظور پرهیز از هراساندن دیگران، درون مرزهای ملی خود منتظر تهدیدات مسری بماند. تلاش ایالات متحده برای محاصره ژئوپولیتیکی ایران و یا خیزش گروه های تکفیری که تا چندی پیش بخش هایی از شامات و عراق با تحت سیطره خود گرفته بودند، تنها از طریق مقابله جویی ایران در بیرون از مرزها می توانست خنثی شود.
این پرسشی کلیدی برای ایران است که چگونه می تواند در مواقع ضروری به اقداماتی در بیرون از مرزها مبادرت ورزد و در همان حال از پیامدهای نامطلوب آنها در امان بماند. اول از همه؛ خروج سربازان ما از کشور باید همواره آخرین راه حل ممکن برای دفع تهدیدات باشند. ما باید پیش از هر تصمیمی، اطمینان بیابیم که گسیل کردن نیروهای مسلح گریز ناپذیر و غیرقابل جایگزین است. در گام دوم و پس از کسب این اطمینان، باید توجیهی قابل قبول در درجه اول برای شهروندان در داخل و سپس افکار عمومی در جهان در اختیار داشته باشیم. ما پیش از هر اقدام نظامی در بیرون از مرزها، باید اطمینان بیابیم که دستکم در مراحل اولیه عملیات های نظامی، ضرورت آن را برای سایر کشورها توضیح داده ایم. هرچقدر این توجیهات معطوف به امنیت مشترک میان کشورها باشد بیشتر محتمل است که مورد پذیرش قرار بگیرد. سوم؛ عملیات های نظامی ما باید بلحاظ حجم و اندازه با شدت تهدید متناسب باشند و بلحاظ زمانی باید محدود بوده و افق روشنی برای خاتمه عملیات را برای سایر کشورها ترسیم کند. عملیات های نظامی بزرگ با محدوده زمانی نامعین علاوه برآنکه هزینه های سنگینی را به کشور تحمیل می کند، روحیه ناسیونالیستی، احساسات قومی و مذهبی را در سایر جوامع علیه ایران تحریک می کند و سوءظن را نسبت به نیات آتی ما افزایش می دهد. این دقیقاً همان لحظه ای است که قدرت نرم ایران افول می کند و همکاری با ایران را به حداقل می رساند. در این شرایط، توجهیات ما برای عملیات های نظامی برون مرزی مقبولیت خود را از دست می دهند و ممکن است ما را در معرض اتهام بلندپروازی های امپریالیستی قرار دهد.
آغاز عملیات نظامی ما را از ادامه تبلیغات برای جهت دادن به افکار عمومی خارجی بی نیاز نمی کند. بنابراین سربازان و فرماندهان ایرانی باید به اندازه کافی نسبت به حساسیت های افکار عمومی به ویژه در ملت های میزبان، آموزش دیده باشند. این شروط مشخصاً به زمانی اشاره دارد که قصد داشته باشیم، نیروهای مسلح را مستقیماً به کشورهای دیگر اعزام کنیم؛ اما زمانی که قصد ما تنها حمایت از گروه های مسلح بومی باشد، شرایط از این هم پیچیده تر می شود. حمایت های مادی و معنوی ایران از حزب الله، حماس و اخیراً از حشدالشعبی و انصارالله که هر کدام از آنها نیروی موثر در ترتیبات امنیتی کشورهایشان هستند، تهران را با اتهام طراحی بازوهای نظامی در سایر کشورهای همسایه مواجه کرده است. کشورهای منطقه از خود می پرسند که اگر ایران با ادامه این مسیر موفقیت آمیز بخواهد شاخه های شبه نظامی مشابهی را در کشورهای آنها سازمان دهی کند، چه باید کنند؟ از آنجاییکه اغلب این گروه های شبه نظامی را شیعیان تشکیل می دهند، ایران در معرض اتهام دیگر یعنی فرقه گرایی نیز قرار گرفته است. چنین اتهامی، سایر کشورها را تشویق می کند که حمایت از گروه های شبه نظامی سنی مذهب را به عنوان ابزاری برای مقابله به مثل بررسی کنند؛ همزمان شیعیان را در جوامع خود، بالقوه به عنوان ستون پنجم در نظر بگیرند و چه بسا آنها را مورد آزار و تعقیب قرار دهند (چنانکه در بحرین و عربستان سعودی چنین کرده اند) و رقابت های منطقه ای را به مثابه رقابت مذاهب شیعه و سنی تلقی کرده و در فروپاشی وحدت مسلمانان، نقش تکوینی ایفا کنند. یکی از نقاط ضعف استراتژیک حمایت از گروه های شبه نظامی برای ایران، ناگزیری از پذیرش مسئولیت تمام اقداماتی است که آنها انجام می دهند. اگر برخی از اقدامات آنها مغایر با منافع ایران باشد، ممکن است مجبور به پرداخت هزینه هایی شویم که می توانستیم از آنها اجتناب کنیم. ظاهراً ایران توانسته راهی برای جبران این نقیصه بیابد. استفاده از مستشاران نظامی در کنار این گروه ها، می تواند تا اندازه ای خطر اقدامات حساب نشده را بکاهد اما این مسئله نیز موجب رفع کامل تهدید نمی شود؛ چون حضور ایرانیان در سایر کشورها، بهانه کافی برای متهم کردن ایران به مداخله های خزنده به دست دیگران می دهد. در یک راه حل اصولی تر، ما باید به تبدیل شدن همه گروه های شبه نظامی به گروه ها و احزاب قانونی سیاسی تلاش کنیم (چنانکه در رابطه با حزب الله لبنان تا اندازه زیادی موفق بوده ایم). جذب این گروه ها در ساختارهای قانونی، مدنی و یا ادغام شاخه های نظامی آنها در نیروهای ارتش می تواند ضمن ایجاد امکان حمایت از آنها در قالب های رسمی حقوقی و عادی بین المللی، به ریشه دواندن این گروه ها در بافت سیاسی حکومت ها بیانجامد. هر کدام از این گام ها، احتمالا ماه ها و سال ها زمان نیاز دارد اما آغاز این گام ها از امروز می تواند اعتمادهای فروریخته را تدریجاً بازسازی کند.
گذشته از این موضوع، بی توجهی به نگرانی های سایر کشورهای منطقه و بهانه دادن به آن دسته از کشورهایی که از بزرگنمایی خطر ایران منتفع می شوند، موجب می شود که ایالات متحده دلایل کافی برای ادامه حضور نظامی خود را در اشکال مختلف و به منظور دفاع از متحدانش ارائه دهد. چه هراس کشورهای منطقه از ایران واقعی باشد و چه نباشد، تا هنگامی که نشانه های ظاهری ترس در آنها نمایان است، چرا و چگونه باید ایالات متحده آنها را در برابر خطر چیرگی ایران به حال خود رها کند؟ حتی اگر آمریکا به این نتیجه برسد که ایران خطری واقعی برای این کشورها نیست، به دلیل اعتباری که شاید برای دفاع از متحدانش در سایر نقاط جهان از دست بدهد، نمی تواند شکواییه و درخواست کمک در برابر خطر ایران را نشنیده بگیرد. کشورهای عرب متحد امریکا و اسرائیل، با همه قوا می کوشند که با دامن زدن به خطرات جعلی در این منطقه، از تغییر جهت و تمرکز ایالات متحده از خلیج فارس و مدیترانه به آسیای شمال شرقی – جایی که خطر واقعی چین در حال ظهور است- مانع شوند. ایران باید سعی کند که این کشورها را از این دستاویز محروم کند. جدا کردن عربستان سعودی از اسرائیل برای ایران حیاتی است. ما نباید با بستن فضای تنفس عربستان سعودی در عراق، سوریه و یمن این احساس را به آنها منتقل کنیم که در بازی حاصل جمع جبری صفر گرفتار شده اند. در صورت چنین استنباطی، مانعی برای جلوگیری از اتحاد آنها با اسرائیل باقی نخواهد ماند. شیوع ترس از ایران، نه فقط حکومت های منطقه بلکه مردم سایر کشورها را نیز علیه ایران بسیج می کند. با رسوب ایران هراسی در میان کشورها، دیگر چندان تفاوتی نخواهد داشت که چه نوع رژیمی بر کشورهای آنها فرمانروایی کند. هر حکومتی که در آینده در این کشورها مستقر شود، باید پیش از هر اقدامی، برنامه ای برای کاهش نفوذ ایران داشته باشد.
با نزدیک شدن به شکست کامل تروریسم در سوریه، ثبات نسبی در عراق و به بن بست رسیدن جنگ یمن، اکنون زمان مناسبی برای رونمایی از انعطاف در سیاست خارجی ایران به منظور حفاظت از دستاوردهای پیشین و خاتمه دادن به دور باطل نفرت و انتقام است. شاید زمان آن فرارسیده باشد که با ارسال پیام هایی روشن در سطوح عالی که اعتماد ریاض را جلب کند، عربستان را از نیات خیرخواهانه ایران مطلع کنیم و همه راه هایی را که می تواند عربستان را به بازیگری راضی تبدیل کند، بررسی کنیم. تلفیق خویشتن داری و موازنه قدرت باید نخستین اصلی باشد که سیاست خارجی ما را در هر شرایطی راهنمایی می کند. فرصت تاریخی ایران برای شکل دادن به یک نظام منطقه ای جدید و بدون مشارکت محوری ایالات متحده همچنان باقی است؛ هرچند که به سرعت به پایان خود نزدیک می شود. پیش از آنکه ایالات متحده با تشدید تحریم های اقتصادی بتواند هرگونه انعطاف و ابتکار در سیاست خارجی ایران را نتیجه تحریم ها بداند، ایران می تواند به انتخابی مأیوس کننده برای آنهایی دست بزند که بدترین آرزوها را برای جمهوری اسلامی ایران دارند.
کشور بحمدالله قوی است، جمهوری اسلامی بحمدالله قوی است؛ ما اگر ضعیف بودیم در مقابل ما این همه سازوبرگ لازم نبود. شما میبینید دشمن یک جبهه درست کرده و با سازوبرگ متنوّع وارد میدان شده؛ خب این برای چیست؟ اگر ما ضعیف بودیم که این همه خودکُشان لازم نداشت که دشمن خودش را بکشد برای این که انواع و اقسام سلاحها را وارد میدان بکند؛ پیدا است ما قوی هستیم.
- رهبرانقلاب